حقیقت تلخ
30 اردیبهشت 1396 توسط یااباعبدالله
ایستاده بود گوشه مترو؛ صندلی خالی شد اما ننشست !! گفتم پدر جان ، صندلی خالیه بیا بشین گفت: لباسام کثیفه نمیخوام کثیف بشید، شبیه کارگرهای ساختمانی بود! پیرزنی که کمی آنورتر نشسته بود گفت: آقا بیا بشین، باز خداروشکر شما لباسات کثیفه، بیشتر… بیشتر »